ردٌ پــــــــــــا

راه رفتن روی برف را حتما تجربه کرده اید و نقش ِ آج ِ کفِ کفشتان را دیده اید.
آیا به ردٌ پای افراد دیگه هم توجه کرده اید ؟ 
متوجه شده اید که از روی آنها تا حدودی میشه به خصوصیات آدمهایی که از آنجا عبور کرده اند پی برد . مثلا زن بوده یا مرد ، سنگین وزن بوده یا  نه ، عجله داشته و یا قدم زنان راه میرفته و خیلی از موارد دیگه ...!؟
بر اثر آمد و شد ، مسیری بر روی برف بوجود خواهد آمد که از آن پس اکثر افراد ناخودآگاه از آنجا عبور خواهند کرد.
ولی با اندکی تابش خورشید و گرم شدن هوا همه ردٌ پاها محــــــو خواهند شد !
در این دنیا هم انسانها رد پاهایی از خود بجا میگذارد که میتوان آنها را به سه دسته تقسیم کرد :
- دسته اول کسانی هستند که در طول مدت زندگی خود همیشه بر روی ماسه راه میروند ، که با وزیدن نسیمی ردٌشان از پیکر ذهن ها پاک خواهد شد.
- دسته دوم آدمهایی هستند که بر روی زمین محکم قدم بر میدارند و ردٌی که از خود باقی میگذارند آنقدر سطحی است وکم عمق که نمی توان آنرا احساس کرد و فهمید .
- دسته آخر که تعدادشان نسبت به دو گروه قبل اندک است کسانی هستند که وقتی راهی را میروند اگر به بن بست برسند و یا نتیجه مطلوب حاصل نشود ، بر میگردند و روز دیگر با فکری جدید و کارآمدتر دوباره مسیر را می پیمایند. و این عمل آنقدر ادامه پیدا خواهد کرد که زمین با آن همه سختی اش مجبور خواهد شد اجازه ورود بدهد و آنگاه جای پاهای فرد روی آن نقش می بندد و جاودانه خواهد شد که آن همچون فانوسی است برای رهرویی آیندگان تا شاید آنها هم بتوانند از آن دیوار بلند عبور کنند.!

 

نظرات 8 + ارسال نظر
شباهنگ* جمعه 21 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 05:34 ب.ظ http://hamnafas.blogsky.com

سلام و باز هم صد درود!
واقعا غبطه میخورم به اندیشه ای که در پس این قلم نهفته. فوق العاده بود استاد بزرگوار!
کاش همه ما با کمی صبر . همت ٬ در گروه سوم قرار میگرفتیم. یا لااقل رد پاهامان راه روشنی میشد برای آنان که در پشت ما در حرکتند.
پاینده باشید و در پناه حضرت دوست

گور به گور جمعه 21 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 08:39 ب.ظ

دسته ی چهارم چی؟ اونایی که اصلا راه نمی رن چی؟ در مجموع به نظر می رسه مهم ترین هدف راه رفتنه ، نه؟

روزنه جمعه 21 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 11:38 ب.ظ

از کامنتت تعجب کردم...
من نگفتم زنها همه کارشون درسته که...نامرد و نا مردی تو عشق زیاد شده.اینجا منظورم پسرا بوده...از حرفم هم بر نمیگردم نامرد زیاده و مرد کمیاب ...نه نیست شده.
منم منظورم عشق بوده نه دوستی.
چند وقته وبلاگ نخوندی یادت رفته ها!!:)

نیوشای سخن شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 02:01 ق.ظ http://niushasokhan.blogsky.com


درود به شما

تعبیر بسیار زیبایی بود. هرچند عده‌ی اندکی در دسته‌ی سوم قرار میگیرند لیکن همین تعداد برای به ظهور رساندن نام والای انسان کافی هستند. همیشه یک چشمه‌ی کوچک در دل کویر جلوه‌ای عمیقتر و گرانقدرتر خواهد داشت.

در پناه معبد عشق

سیاورشن شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 04:52 ب.ظ http://siavarshan.blogsky.com

سلام دوست عزیز................خیلی خوشحالم که دوبار۹ این افتخار رو دارم که نوشتهای خردمندانه شما رو بخونم.............................شما رو به رقص فرهنگ وهنر در جنوب دعوت می کنم..............http://joonoob.blogsky.com/

سارا یکشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 09:25 ق.ظ http://cottage.persianblog.com

کی همچین حرفی زده ؟ ( چشمک )

آبن.س سه‌شنبه 2 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 11:00 ب.ظ http://santimantal.persianblog.com

سال نو مبارک رفیق قدیمی

فلشر/ عادل پنج‌شنبه 4 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 02:00 ق.ظ http://www.swf22.blogfa.com

سلام
من الان دارم تو روم باهاتون چت می کنم تو کنفرانس خوشحالم که یه دوست وبلاگ نویس تازه پیدا کردم به منم سر بزن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد